اثرات ترس از پذیرفته‌نشدن بر زندگی و نحوه مقابله با آن

همه ما اهداف و رؤیاهایی در سر داریم؛ اما اگر اجازه دهیم ترس از پذیرفته‌نشدن جلوی رسیدنمان به این اهداف را بگیرد، رؤیاها و هدف‌هایمان مانند میوه‌های درخت فقط جلوی چشممان، بسیار نزدیک اما دور از دسترس باقی می‌مانند.

چسبیدن به وضع موجود و قدمی برنداشتن برای برطرف‌کردن این ترس به ما احساس پناهگاهی می‌دهد که می‌تواند ما را از گزند هر نوع پذیرفته‌نشدنی در امان نگه دارد.

منتها باید از خودتان بپرسید آیا در برابر ترسِ پذیرفته‌نشدن تمام تلاشتان را به کار بسته‌اید و قدم پیش گذاشته و دست‌به‌کار شده‌اید تا ببینید چقدر می‌توانید بر این ترس غلبه کنید و وارد جمع دیگران شوید یا اینکه فقط عقب‌ نشسته‌اید و بدون اینکه کاری انجام دهید، سرگردان و نگران با خود گفته‌اید «اگر مرا نپذیرند چه می‌شود؟» یا «اگر نمی‌ترسیدم چه می‌شد؟» یا «اگر به پذیرفته‌نشدن اهمیتی نمی‌دادم چه می‌شد؟».

این انتخابی است که همه‌مان مجبوریم انجام دهیم. برخی از افراد با کنار گود نشستن و هیچ کاری نکردن احساس امنیت می‌کنند. آنها این‌گونه درد کمتری خواهند داشت؛ اما برخی دیگر بر این باورند که مدام حسرت‌داشتن و تأسف‌خوردن ارزشی ندارد و باید برای آن کاری کنند.

برخی افراد نیز معتقدند پذیرفته‌نشدن به آنها برای پیش‌رفتن و رویارویی با پذیرفته‌نشدن‌های بیشتر انگیزه می‌دهد. آنها پیش می‌روند و برایشان مهم نیست چه اتفاقی بیفتد.

پذیرفته‌نشدن خواه‌ناخواه ممکن است گاهی برایمان رخ دهد. چگونگی واکنش و پاسخ ما به این موقعیت است که پیامدهای آن را برایمان تعیین می‌کند.

قبل از اینکه بیاموزیم وقتی دست رد به سینه‌مان می‌خورد چه کنیم، بهتر است با برخی از طردشدگی‌ها در زندگی‌مان آشنا شویم.

برخی از پذیرفته‌ نشدن‌هایی که در زندگی با آنها روبه‌رو می‌شویم:
 
۱. مصاحبه شغلی
این موقعیت بارها رخ می‌دهد: در حالی که بهترین لباستان را پوشیده‌اید، زود خودتان را به جلسه مصاحبه شغلی می‌رسانید و در همان حال، پاسخ سؤال‌های احتمالی را در ذهنتان مرور می‌کنید؛ تا جای ممکن برای مصاحبه آماده شده‌اید. سپس جلسه مصاحبه را با موفقیت می‌گذرانید و با خود می‌گویید همه‌چیز خوب پیش رفته است؛ اما یک هفته بعد از سوی کارفرما ایمیلی دریافت می‌کنید که در آن از شما تشکر کرده و گفته است آنها داوطلب دیگری را انتخاب کرده‌اند ولی رزومه‌تان را در بایگانی اداره قرار داده‌اند.


 
۲. اجتماع یا دیدن افراد جدید
با یکی از دوستانتان در کافی‌شاپ نشسته‌اید. سپس سروکله چند تا از دوستان او که شما آنها را نمی‌شناسید پیدا می‌شود و آنها با یکدیگر شروع به صحبت می‌کنند.

از آنجا که آنها را نمی‌شناسید، احساس ناخوشایندی دارید. با این حال، فکر می‌کنید باید خودتان را کمی اجتماعی نشان دهید و تصمیم می‌گیرید وارد گفت‌وگویشان شوید.

در این لحظه، می‌خواهید روی این افراد تأثیر بگذارید تا آنها از شما خوششان بیاید و امیدوارید که این اتفاق بیفتد.

۳. معاملات کاری
اولین روز کاری‌تان در یک شرکت بزرگ به‌عنوان نماینده فروش است. هیجان‌زده‌اید و می‌خواهید به محل کارتان بروید و مهارتتان را نشان دهید و ثابت کنید استخدام شما کار درستی بوده است.

یکی از اولین مشتری‌هایی که در روز اول با او جلسه دارید مربوط به شرکتی است که می‌خواهید همکاری با آن را به دست آورید. در جلسه‌ای که با مشتری گذاشته‌اید، درمورد خدماتتان به‌خوبی صحبت می‌کنید.
شما با خود می‌گویید آیا مشتری با شما موافقت خواهد کرد و در این روزهایی که اوضاع اقتصادی نامطلوب است، حاضر به پرداخت آن‌همه هزینه می‌شود؛ اگر نتوانید با او قرارداد ببندید، چه می‌شود؟ آیا رئیستان عصبانی می‌شود و با شما مانند کسی که کم‌ارزش است رفتار خواهد کرد؟
 
۴. فشار دوستان یا همسالان
در مهمانی کنار دوستان صمیمی‌تان هستید. بعضی از آنها شروع به سیگارکشیدن می‌کنند و از شما می‌پرسند که چرا سیگار نمی‌کشید و یک سیگار روشن هم به شما تعارف می‌کنند.

آیا سیگار را قبول می‌کنید؟ آیا با وجود اینکه می‌گویید هرگز سیگار نمی‌کشید، شروع به کشیدن سیگار می‌کنید؟

آیا با خودتان می‌اندیشید اگر به آنها در برابر تعارفشان بگویید «نه متشکرم»، بازهم برایشان جذابیت خواهید داشت؟
 
۵. روابط و قرار عاشقانه
فرض کنید در یک مهمانی هستید و به دیوار تکیه داده‌اید. چشمتان فردی را می‌گیرد که آن‌سوی اتاق ایستاده است. قلبتان از دیدن او گرم می‌شود و از شوق به پرواز درمی‌آید.

چه می‌کنید؟ از او روی برمی‌گردانید؟ یا همان‌طور به او خیره می‌شوید؟ یا در حالی که قلبتان به‌شدت می‌زند، به‌سمت او می‌روید و با او سر صحبت را باز می‌کنید؟ 1


 

آثار طرد شدگی

طرد شدگی می تواند بسیار دردناک باشد زیرا ممکن است در افراد این احساس را ایجاد کند که انگار مورد احترام، ارزش یا پذیرفته شدن نیستند.

اکثر افراد در برهه ای از زندگی خود طرد شدن را تجربه خواهند کرد. ممکن است کودک از نظر والدین به طور موقت طرد شود، یا دانش آموز ممکن است از نظر استادی بدبین یا بی ادب طرد شود.

این نوع طرد شدگی ممکن است به سرعت برطرف شود و احتمال این که اثرات طولانی مدت داشته باشد کمتر است.

طرد شدگی مداوم یا طولانی مدت ممکن است آثار روانی عمیق و پایداری داشته باشد که ممکن است شامل موارد زیر باشد:
 
1-تروما یا ضربه ی روحی
طرد شدگی طولانی مدت که منجر به ضربه ی احساساتی شدید می شود می تواند پیامد های روانی جدی داشته باشد.

به عنوان مثال، کودکانی که احساس می کنند به طور مداوم توسط والدین خود طرد شده اند، موفقیت در مدرسه و روابط با همسالان برایشان دشوار می شود.

برخی از افراد در نتیجه تجربیات متعدد آسیب زا با طرد شدن در اوایل زندگی، ترس مزمن از طرد شدگی دارند.
 
2-افسردگی
طرد شدن با ایجاد افسردگی در گروه سنی دختران نوجوان ارتباط دارد. با این حال، دیگران که طرد شدن را تجربه می کنند نیز ممکن است افسرده شوند.

علاوه بر این قلدری، که در اصل نتیجه طرد شدگی است، می تواند آثار منفی بی شماری از جمله افسردگی، استرس، اختلالات خوردن و رفتار های خودآزاری داشته باشد.
 
3-پاسخ به درد های روحی و جسمی
تحقیقات نشان داده است که مغز به درد های اجتماعی به گونه ای واکنش نشان می دهد که مشابه درد های فیزیکی است.

طبق تحقیقات انجام شده، همان مسیر های مغزی که با درد جسمی فعال می شوند، با درد اجتماعی یا طرد شدن نیز فعال می شوند.

سیستم های گیرنده در مغز نیز هنگامی که فرد درد اجتماعی را تجربه می کند، مسکن طبیعی از خود آزاد می کند مانند زمانی که درد جسمی تجربه می شود.
 
4-اضطراب و استرس
طرد شدگی اغلب ممکن است به شرایط قبلی مانند استرس و اضطراب در جهت پیشرفت کمک کند یا منجر به توسعه آن ها شود.

به طور معمول استرس ها و سایر شرایط بهداشت روانی می تواند احساس طرد شدگی را تشدید کند.

یک درمانگر دلسوز می تواند به افرادی که احساس طرد شدن می کنند کمک کند تا با طرد شدگی کنار بیایند و مهارت های اجتماعی ایجاد کنند که ممکن است به آن ها کمک کند تا راحت تر با دیگران ارتباط برقرار کنند. 2
 

روش‌های ساده برای مقابله با حس طردشدگی

 
۱. این احساس فقط در ذهن خودتان است
به خودتان بگویید تمام این ترسی که احساس می‌کنید فقط در فکر و ذهن خودتان است. بازیِ پذیرفته‌نشدن چیزی است که خودمان در ذهنمان به راه می‌اندازیم.

ما وقتی از انجام‌دادن کاری می‌ترسیم، در ذهنمان سناریوهای پیامد آن کار را می‌سازیم.

هیچ‌کس نمی‌تواند آینده را پیش‌بینی کند، چه برسد به اینکه بدانید ۵ دقیقه بعد چه اتفاقی برایتان خواهد افتاد.

اولین کاری که باید هنگام برخورد با ترس‌هایتان انجام دهید پیش‌بردن کاری است که از آن می‌ترسید.

چه‌کسی اهمیت می‌دهد؟ به خودتان ثابت کنید عواقب کاری که انجام می‌دهید برایتان مهم نیست. اگر می‌خواهید با کسی قرار ملاقات بگذارید، فقط پیش او بروید و با او صحبت کنید.

از خودتان بپرسید «بدترین اتفاقی که می‌افتد چیست؟» و وقتی کاملا به آن اتفاق فکر کردید، متوجه خواهید شد حتی اگر درخواستتان پذیرفته نشود، اتفاق خاصی نمی‌افتد و چیزی از دست نمی‌دهید.
 
۲. روی جنبه‌های مثبت متمرکز شوید
از فکرکردن به عواقب منفی دست بردارید و روی نتایج مثبت متمرکز شوید.

به‌جای اینکه به بدترین سناریوهایی که می‌ترسید برایتان رخ دهند فکر کنید، به نتایج مثبتی بیندیشید که پس از تلاشتان برای رسیدن به آنچه می‌خواهید پیش می‌آیند.

ما همیشه تمایل نامطلوبی به تمرکز روی خطاهایمان و روی اتفاقات بد و اشتباه و منفی داریم؛ اما این کار اصلا خوب نیست.

وقتی می‌خواهید بر احساس طرد شدن غلبه کنید، باید در ذهنتان خود را موفق تصور کنید و با خود فکر کنید موفقیت چگونه خواهد بود و چه احساس خوبی با خود می‌آورد و زندگی چقدر خوب خواهد شد.

آیا از سخنرانی در برابر ۱۰۰ نفر وحشت دارید؟ یادتان باشد هرگز نگران فراموش‌کردن حرف‌هایی که می‌خواهید بگویید نباشید یا از اینکه نتوانید با مخاطبان خود تماس چشمی مناسب برقرار کنید دل‌شوره نداشته باشید. روی همهمه جمعیت، کف‌ زدن‌ها و تشویق‌های ایستادۀ حضار پس از ارائه سخنرانی بی‌نقصتان متمرکز شوید.

اگر قبل از سخنرانی به این نتیجۀ مثبت فکر کنید، می‌توانید برای تحقق رؤیایتان به خودتان فرصتی بدهید.
 
۳. پشتکار داشته باشید
تا به حال کودکی را دیده‌اید که چیزی را می‌خواهد و به دست نمی‌آورد؟ این موضوع برای کودک بارها رخ می‌دهد؛ اما او همیشه دقیقا چیزی را که می‌خواهد به دست می‌آورد.

این موضوع به چند عامل مربوط است که تمامی آنها از فرآیند تفکر ناشی می‌شوند. کودک می‌تواند روی صحنه برود و برای ۱۰۰۰ نفر سخنرانی کند و به هیچ‌چیز دیگری هم فکر نکند.

تمام موضوع این است که کودکان هیچ ترسی ندارند. آنها به هیچ‌چیز اهمیت نمی‌دهند. پذیرفته‌نشدن در هیچ‌یک از کلمات آنها دیده نمی‌شود.

در واقع، چیزی که باعث می‌شود به خواسته‌هایشان دست یابند پشتکار است. چیزی به‌نام ناکامی در کودکان وجود ندارد.

پذیرفته‌نشدن در آنها چیزی نیست که یک بار تلاش کنید و سپس از آن دست بکشید. آنها بارها و بارها تلاش می‌کنند تا سرانجام موفق شوند؛ بنابراین اگر چیزی وجود دارد که کودکان می‌توانند به ما بزرگ‌سالان بیاموزند، تسلیم‌نشدن در برابر شکست و هرگز دست از تلاش برنداشتن است. 3

پی نوشت:
1.www.chetor.com
2.www.honarehzendegi.com
3.www.idat.ir